بیلیارد در جنگ یمن!

  1. رضا محمدیان
  2. عکس و مکث
  3. بیلیارد در جنگ یمن!

جنگ برای اغلب افراد یادآور ویرانی، نابودی و مرگ است. اما در پس همه زشتی‌های جنگ، هنوز می‌توان تلالو زیبایی را از برخی دریچه‌ها نظاره کرد. مثل دریچه دوربین ماتیا ولاتی که یک تصویر زیبا با پس زمینه‌ای از خرابه‌های جنگ ثبت کرده است. میز بیلیارد برای ما اغلب یادآور رفاه و خوش‌گذرانی است و قرار گرفتن آن در مخروبه‌های یمن در نگاه اول با ذات آن هم‌خوانی ندارد. اما همین تضاد می‌تواند تصویر زیباتری خلق نماید!

بیلیارد در جنگ یمن

خاورمیانه در قرن اخیر جنگ‌ها و ناآرامی‌های زیادی را تجربه کرده است. شهرها و آبادی‌های زیادی در همین روزگار ویرانه شد. اما حقیقت مهم این است که زندگی هنوز در خاورمیانه ادامه دارد. انگار مردم این جغرافیا به شروع دوباره عادت کرده‌اند. نه تنها دیگر از جنگ نمی‌ترسند بلکه شهادت را به آغوش می‌کشند!

در طی 10 سال گذشته جنگ در یمن خسارات جانی و مالی فراوانی به بار آورده است. اما حجم این خسارت‌ها هیچ‌گاه باعث نشده تا مردم این پهنه جغرافیایی از اهداف خود دست بکشند. حتی بررسی‌ها نشان می‌دهد که شمار نیروهای انصارالله یمن نسبت به 10 سال قبل، رشد دو برابری داشته است.

ماتیا ولاتی عکاس ایتالیایی به کشورهای مختلف سفر می‌کند تا تصاویر منحصر به فردی ثبت نماید. ولاتی در سفر خود به یمن نیز تصاویر زیبا و متفاوتی را ثبت کرده است. یکی از این تصاویر به نام “زیبایی در لبه جنگ” نوجوانانی را نشان می‌دهد که فارغ از جنگ و هیاهوی آن، در کف خیابان به بیلیارد مشغول هستند. در حالیکه در پس زمینه تصویر آپارتمانی مخروب مشاهده می‌شود. 

بیلیارد در جنگ یمن
تصویر ماتیا ولاتی از بیلیارد در خیابان‌های یمن!

مثل اولین صبح بعد از جنگ
زیبایی،
اما غمگین!

حسن آذری

میز سرخ بیلیارد، چفیه عربی بر گردن پسر نوجوان و ساختمان‌های مخروبه یک هویت خاص به این تصویر بخشیده‌اند. البته این میز بیلیارد می‌توانست تقدیر دیگری داشته باشد. اگر به جای یمن به کشوری اروپایی سفر کرده بود احتمالا می‌توانست در یک کلاب جا خوش کند و پسرانی موطلایی سرمست از شادی دور آن باشند و دلبرکانی زیبا در اطرافشان. اما سرنوشت آن طور دیگری رقم خورد و به دلخوشی نوجوانان جنگ زده بدل شد. نمی‌دانم خودش کدام را ترجیح می‌دهد اما اگر من میز بیلیارد بودم، خیابان‌های یمن را ترجیح می‌دادم!

این تصویر زیبا نامزده جایزه عکاسی فلیکس شولر آلمان در سال 2023 بود. حقیقت نهایی این است که در پس همه جنگ‌ها، زیبایی یمن باقی خواهد ماند.

این روزها اسرائیل یمن را تهدید می‌کند و یمن نیز باکی از مواجه با ارتش صهیونیستی ندارد. نمی‌دانم اگر اسرائیل با یمن وارد جنگ شود، چه تلفاتی به هر دو طرف وارد می‌شود اما حتما یمن باقی خواهد ماند با تمام زیبایی‌هایش!

4 نظرات در مورد “بیلیارد در جنگ یمن!

  1. خواستند از ما تیراندازی بیاموزیم
    ما نپذیرفتیم
    از ما خواستند خدا را به دو نیمه کنیم
    ما شرمسار شدیم
    ما به خدا باور داریم
    چرا او را از معنی تهی کرده اند
    از ما خواستند علیه عشق شهادت دهیم
    اما ما چنین کاری نکردیم
    به ما گفتند دشنام دهیم بیروت را
    که با عشق و نان ما را پرورانده
    و مهربانی به ما آموخته
    ما سر باز زدیم از درشتخویی با پستانی که
    از آن شیر خورده ایم
    ما در برابر تفنگداران ایستادیم
    جانب بیروت را گرفتیم… جانب کوه را دره را
    جانب لبنان را… صلیب را حلال را
    ما لبنان را چشمه ها و فواره های آن را
    کشور خوشه های انگور و عشق را
    حمایت کردیم
    و ما با کشوری ایستادیم که شعر به ما آموخت
    و هدیه نوشتن به ما ارزانی کرد
    بیست ماه تبعید را تاب آوردیم
    در این مدت اشک‌هایمان را سر کشیدیم
    و همه جا را به دنبال عشقی جدید پیمودیم
    اما نیافتیمش
    شراب از همه تاکستانها سر کشیدیم
    اما سرخوش نشدیم
    و به دنبال جایگزین درآمدیم
    جایگزین بیروت کبیر
    بیروت خوب
    بیروت زلال
    نیافتیم آن را
    بازگشتیم و بوسه بر زمین زدیم
    بوسه بر سنگ هایش که شعر از آن جوانه می‌زند
    و تو را در آغوش گرفتیم
    سبزه زار و پرندگانت را
    آفتاب و خیابانهای ساحلی‌ات را
    و چون دیوانگان بر عرشه کشتی غرق شده گریستیم
    تو تک هستی بیروت چون‌تو در جهان نیست

    1. شعرهای نزار قبانی با موضوع بیروت بی‌نظیر است:
      یکی از خوب‌هایش این است:
      “وقتی وطن از وطن می گریخت
      و کودکان در فرودگاه بین المللی بیروت
      بر روی اسباب بازی هاشان خوابیده بودند
      وقتی که پدرانشان کیف های پر از اشکشان را
      وزن می کردند
      و مجبور بودند برای هر کیلو اشک اضافه
      و هر کیلو اندوه اضافه جریمه بپردازند
      هنگامی که وطن دستانش را بر روی صورتش می گرفت و می گریست
      و ابرهای پاییزی
      که از جزایر یونان می آمدند
      از آن که به سواحل لبنان نزدیک شوند می ترسیدند
      همه هراس شان از اصابت گلوله های قنّاصه بود
      هنگامی که چراغ های خیابان ها
      از ترس بر خود می لرزیدند
      و سایبان های قهوه خانه های استوار
      به خود می پیچیدند و ازهم جدا می شدند …
      و مرغان دریایی
      جوجه های خود را بر بال هایشان گذاشته کوچ می کردند
      هنگامی که وطن ، وطن را تکه تکه می کرد
      من چند متر با جنایت فاصله داشتم
      قاتلان را نگاه می کردم
      و آن ها با بیروت مانند کنیزکی هم بستر می شدند
      به ترتیب
      و یکی
      یکی
      بر اساس معاهدات قبیله ای
      و امتیازات قومی
      و درجات نظامی
      من تنها شاهدی نبودم که هزاران
      دشنه ی درخشان زیر نور آفتاب را می دیدم
      و هزاران مزدوری که پای کوبان
      گرد جسد زنی که می سوخت ، می رقصیدند
      اما من تنها شاعری بودم
      که فهمید
      چرا اسم دریای بیروت
      از دریای سفید
      به دریای سرخ تغییر یافت”

  2. سلام برادرم
    پاییز را چه عاشقانه شروع کردم و چه بی پروا زیر باران دویدم بی چتر …اما ناگهان چقدر زود دیر میشود …

    غم این روزها برایم تکرار غمِ نبودِ سلیمانی بزرگ و رییسی عزیز است .و غم بزرگترم ،خیانت ادمهاست….

    و تاریخ که مدام در حال تکرار است .

    شعر نزار قبانی را برایت نوشتم برادرجان .یمن با همه ی زیبایی هایش انشالا پیروز میدان است و جبهه مقاومت تا همیشه مانا به فضل خدا

    1. خاورمیانه ناآرام است و مسلمین و شیعیان نیک روزگار این‌روزها در مسلخ عشق سر می‌دهند.
      امیدوارم سایه صهیون محو شود.
      مصلح حقیقی این روزها جای ظهورت بسی خالیست…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *