قهرمانان امروزی (2) داستان پسری در آتش

  1. رضا محمدیان
  2. مفاهیم
  3. قهرمانان امروزی (2) داستان پسری در آتش

قهرمانان بخش مهمی از هویت یک ملت هستند. اغلب ما زمانی که واژه قهرمان را می‌شنویم در ذهن خود یک فرد درشت هیکل و قوی پنجه را تصور می‌کنیم. اما گاهی خبری از دور بازو و سبیل کلفت مردانه نیست. پیشتر گفتم قهرمانان امروزی را نمی‌توان با ظاهرشان تشخیص داد. گاهی همین نوجوان‌هایی که در اطراف ما هستند، در زمان مناسب تبدیل به قهرمانی بزرگ خواهند شد. این‌بار سرگذشت یک قهرمان کوچک اندام از سرزمین بزرگ ایران را خواهیم خواند.

علی لندی

در پست قبلی درباره آرلند دی ویلیامز با شما صحبت کردم. مردی که جز بازماندگان یک حادثه ناگوار بود و در عین گرفتاری به دیگران کمک کرد تا نجات پیدا کنند. اما سرانجام خودش نیز در آب غرق شد. داستان زندگی آرلند ویلیامز را از این قسمت مطالعه نمایید: آرلند دی ویلیامز؛ مردی در آب

اما ماجرایی که امروز برایتان بیان خواهم کرد ابعاد عجیب‌تری دارد! قهرمان این داستان هنوز 15 سالگی را نیز تجربه نکرده بود. علی لندی پسر نوجوان ایذه‌ای بار دیگر نشان داد که این خاک همواره حماسه‌خیز و قهرمان پرور است!

پسری در آتش (داستان علی لندی)

18 شهریور 1400 در شهر ایذه یک قهرمان دیگر به جهان معرفی شد. در یک واحد ساختمانی که زنی همراه با مادر پیرش زندگی می‌کرد، آتش سوزی رخ داد. ظاهر دلیل آتش سوزی گاز پیک‌‌نیک بوده است. زن‌ها که از مهار آتش عاجز بودند با فریادهای خود از همسایگان تقاضای کمک می‌کردند. اما زمان آتش‌سوزی به گونه‌ای بود که مردی در اطراف محل حادثه حضور نداشت. در همسایگی دیوار به دیوار محل حادثه پسر نوجوانی مهمان منزل خاله خود بود. در آن زمان خاله و شوهرخاله علی در منزل حضور نداشتند و علی با پسرخاله و دخترخاله خود بازی می‌کرد. علی لندی نمی‌دانست که آن روز آخرین شادی‌های نوجوانی خود را تجربه می‌کند. علی صدای فریاد زن‌ها همسایه را شنید و شعله‌های آتش را مشاهده کرد. پس علی بدون آنکه ترسی به دلش راه دهد، پابرهنه با پتو وارد شعله‌های آتش منزل همسایه شد. او در نگاه اول متوجه شد پای یکی از زنان در حال سوختن است، پس با پتو آتش آن را مهار کرد. علی تلاش زیادی کرد تا بتواند دو زن گرفتار در آتش را از محل حادثه خارج کند. سپس او پیک نیک که عامل اشتعال شعله‌ها بود را در دست گرفت تا از محل حادثه آن را دور نماید. اما شعله‌های آتش جسم نحیف علی را در بر گرفت. تلاش دخترخاله‌ علی هم نتوانست مانع آتش‌سوزی شود. علی قبل از فرا رسیدن نیروهای امداد و کنترل آتش دچار سوختگی شدیدی گشت.

علی لندی در آتش
علی لندی در محاصره آتش

نیروهای امداد به محض ورود به محل حادثه اقدامات اولیه را برای نجات علی انجام دادند. اما شرایط علی بسیار وخیم‌ بود. علی بلافاصله از ایذه به اهواز منتقل شد. سوختگی بیش از 90 درصد علی باعث شد تا روند درمان دشوار به نظر برسد. به همین دلیل پس از مدتی کوتاه برای بهبود خدمات‌رسانی، علی به اصفهان منتقل شد.

اما خبر شجاعت علی در جامعه و فضای مجازی بازتاب گسترده‌ای داشت. همه از شجاعت این نوجوان در حیرت بودند. همه تلاش می‌کردند کار بزرگ علی را بازتاب دهند و نگران سلامتی او بودند. در این میان مصاحبه عموی علی دل‌های همه مردم ایران را بیش از پیش سوزاند. عموی علی گفت: «زمانی که از علی دلیل کارش را پرسیدم علی جواب داد هرکس دیگری هم جای من بود همین کار را می‌کرد. ضمنا علی گفت اگر دوباره در همان موقعیت قرار بگیرد باز هم همان اقدام را انجام می‌دهد.»

آری قهرمان کوچک داستان ما همه را قهرمان می‌دید. او حتی تصور نمی‌کرد که اقدام مهمی انجام داده است. ظاهرا فدا کردن جان و چونان سیاوش به آتش زدن در آن موقعیت برای علی یک امر بدیهی بود. احساس سوختن بسیار دردناک است اما علی در همان احوال هم از اقدام خود پشیمان نشد. همین مسائل روح بزرگ علی لندی را بیش از پیش نمایان می‌سازد. تصاویر علی در بیمارستان نشان می‌داد که امیدی چندانی برای ادامه حیات او وجود ندارد.

علی لندی پس از آتش سوزی
علی لندی پس از آتش سوزی

روز نخست مهرماه 1400 همزمان با بازگشایی مدارس، دفتر زندگی علی بسته شد اما یاد او در خاطره‌ها همواره خواهد ماند. شهادت علی لندی در جامعه بازخورد زیادی داشت و افراد مختلف درباره او نظر دادند. سیدابراهیم رئیس جمهور ایران نیز در پیامی درگذشت او را این چنین تسلیت گفت:

نام این نوجوان عزیز که دلاورانه و پروانه‌وار به دل آتش زد تا جان دو انسان را نجات دهد، در شمار قهرمانان ملی این مرز و بوم و در امتداد حسین فهمیده‌ها و بهنام محمدی‌ها ثبت خواهد شد. داستان ایثار این قهرمان ملی، باید به زبان هنر و قلم اصحاب فرهنگ و رسانه به گونه‌ای تاریخی روایت شود تا این نوجوان اسوه، الهام‌بخش نسل‌های آینده فرزندان ایران اسلامی باشد. بی‌شک، هر ایرانی به داشتن چنین فرزندان غیوری به خود می‌بالد.

سیدابراهیم رئیسی

سایر افراد سرشناس کشور، ورزشکاران، هنرمندان و… نیز به شهادت علی لندی واکنش‌های مشابهی داشتند. خبرگزاری‌های مختلف جهان نیز به مرگ علی واکنش نشان داده و شجاعت او را تحسین کردند. یکی از جالب‌ترین اقدامات مربوط به آتش‌نشانان بود که در ایستگاه‌های مختلف آتش‌نشانی یاد او را گرامی داشتند.

علی لندی در 13 اسفند 1385 در خانواده‌ای 5 نفره به دنیا آمد. علی دو خواهر داشت که یکی از او بزرگتر و دیگری از او کوچکتر بود. پدر علی کارمند صنفی بود و خانواده‌ علی درآمدی معمولی داشت. علی از همان کودکی به ورزش‌های رزمی و کشتی علاقه نشان می‌داد. در مدرسه علی وضعیت تحصیلی معمولی داشت و از لحاظ رفتار و اخلاق عالی بود. معلمین و هم‌کلاسی‌های علی او را بسیار دوست داشتند. در بین اقوام و آشنایان نیز علی شخصیتی محبوب بود. اما هیچ‌گاه تا روز حادثه کسی تصور نمی‌کرد که زندگی علی چنین قهرمانانه و غم‌انگیز به پایان برسد.

پس از شهادت علی لندی اقدامات مهمی برای پاسداشت شخصیت او انجام شد که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

1- مدال عالی پدافند غیرعامل، نشان فداکاری ارتش و مدال بین‌المللی ایثار و شجاعت به علی تعلق گرفت.

2- یک سالن ورزشی در شهر ایذه، یک میدان در پردیس تهران، مدرسه‌ای در خوزستان و چند ایستگاه آتش‌نشانی در شهرهای مختلف به نام علی لندی نام‌گذاری شد.

3- کتاب‌های مختلفی برای کودکان و نوجوانان درباره زندگی علی لندی به رشته تحریر در آمد.

4- نهادهای مختلف در مراسم‌های گوناگونی از شخصیت بزرگ علی لندی تجلیل کردند.

و این گونه علی لندی نوجوان ایذه‌ای نامش را در کنار قهرمانان دیگر ایران قرار داد. 

اما بین فداکاری علی لندی و آرلند ویلیامز یک تفاوت بزرگ وجود داشت. آرلند ویلیامز در حال فداکاری کرد که به گفته اعضا گروه نجات خودش در صندلی هواپیما گیر کرده بود و شرایط نجاتش به صورت کامل مهیا نبود. اما علی لندی در شرایط امنیت کامل قرار داشت که به دل آتش زد تا دیگران را نجات دهد. اقدامی که عمل او را ارزشمندتر می‌کند.

روحش شاد و یادش گرامی.

2 نظرات در مورد “قهرمانان امروزی (2) داستان پسری در آتش

  1. کامل شود آن ماه که در محفل عشق است
    در ظلمت شب همسفر محمل عشق است

    با شعله جان بر دل آتش زند آتش
    پروانه شدن معجزه منزل عشق است

    باید که خطر کرد ولى در شب دریا
    جارى شود آن موج که در ساحل عشق است

    این عشق چه کرده ست مگر با دل عشّاق؟!
    عشقى که سرانجام خودش قاتل عشق است

    آموخت علىْ لندىِ عاشق که در این بزم
    “فهمیده” شدن سرخ‌ترین حاصل عشق است

    با سنّ کم و عقل بزرگش به جهان گفت:
    پایان خوشى منتظر سائل عشق است

    آواى شهید است که پیچیده در آفاق؟!
    در عرش خدا زمزمه کامل عشق است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *