نظریه پنجره شکسته (3) چریک مترو نیویورک 1984

  1. رضا محمدیان
  2. مفاهیم
  3. نظریه پنجره شکسته (3) چریک مترو نیویورک 1984

در دهه 80 میلادی شهر نیویورک مامنی برای مجرمان بود. اعتیاد و بزهکاری در سطح شهر بیداد می کرد. یکی از مکان های که در آن جنایت و درگیری  زیادی رخ می‌داد، مترو این شهر بود. قطارها و ایستگاه های مترو نیز وضعیت جالبی نداشتند. وقوع جرم در این محیط نامطلوب یادآور صحت نظریه پنجره شکسته بود. در این دوران تاریک اتفاقی توجه همه را به خود جلب کرد. سال 1984 در یکی از واگن ها درگیری مسلحانه  رخ داد.

برنارد گوئتز

در 22 دسامبر 1984 چهار مرد جوان اهل برانکس (محله فقیرنشینی که زیمباردو یکی از خودروهایش را در آن پارک کرده بود) سوار یکی از واگن های قطار مترو شهری نیویورک شدند. هر چهار جوان سیاهپوست و تقریبا 20 ساله بودند. همگی سابقه بزهکاری داشتند. در آن واگن 15 تا 20 نفر دیگر نیز حضور داشتند. این 4 نفر بخشی از واگن را اشغال کرده بودند و بقیه افراد حاضر در واگن هراس داشتند که به آنها نزدیک شوند.

پس از چند ایستگاه مردی به نام برنارد گوئتز سوار همان واگن شد و در صندلی نزدیک آنها نشست. چهار جوان با حالتی قلدرانه به سمت گوئتز رفتند و از او خواستند به آنها 5 دلار بدهد. ابتدا گوئتز به حرف آنها اهمیتی نمی دهد. اما 4 جوان به او اصرار می کنند. ناگهان گوئتز اسلحه اش را از جیبش خارج می کند و 4 گلوله به سمت آنها شلیک می کند و سه نفر آنها را مجروح کرد. سپس به سمت نفر چهارم به نام کیبی رفت و با یک گلوله او را مجروح کرد. این گلوله باعث شد تا کیبی فلج شود. سپس گوئتز از وضعیت سلامتی سایر مسافرین واگن جویا شد و زمانی که آسوده خاطر شد که دیگران مورد اصابت گلوله قرار نگرفتند با خونسردی از قطار پیاده شد.

تیراندازی در مترو نیویورک در سال 1984
حضور پلیس و امدادگران در مترو پس از تیراندازی

سه سال قبل از این اتفاق، گوئتز در مترو مورد هجوم 3 نوجوان سیاهپوست قرار گرفته بود. به همین دلیل حس بدی از گذشته در ذهن گوئتز وجود داشت. هر 4 جوان سیاهپوست از تیراندازی گوئتز جان سالم به در بردند. تنها کیبی فلج شد. روزنامه ‌ها به گوئتز لقب چریک مترو نیویورک را داده بودند و بسیاری  از مردم معتقد بودند که گوئتز کار درستی انجام داده است. در حالیکه پلیس به دنبال عامل تیر اندازی می گشت، گوئتز پس از حدود 3 هفته خود را به پلیس معرفی کرد. گوئتز در محاکمه خود، نیویورک را شهری بی قانون دانست. البته در آن زمان تا حدود زیادی حق با گوئتز بود.

گوئتز در دادگاه اولیه به جرم حمل سلاح محکوم و از سایر اتهامات تبرئه شد. چریک مترو نیویورک برای آزادی نیاز به وثیقه داشت. افراد زیادی داوطلب شدند تا مبلغ وثیقه را پرداخت کنند. این موضوع نشان می داد که گوئتز قهرمان افرادی بود که از دزدی و زورگیری آسیب دیده بودند. پرونده گوئتز سالها بعد دوباره مورد بررسی قرار گرفت اما دیگر اهمیت چندانی برای مردم نداشت. چون آن زمان دیگر چهره شهر نیویورک عوض شده بود.

علت حادثه تیراندازی

به راستی علت این حادثه چه بود؟ آیا این یک اتفاق عادی محسوب می شد؟ در آن سالها به تازگی نظریه پنجره شکسته مطرح شده بود. مترو نیویورک مصداقی برای این نظریه به شمار می رفت. واگن های قطار بسیار کثیف و فرسوده بودند. قطارها اغلب دچار نقص فنی می شدند. واگن ها تهویه نداشتند و افراد از پرداخت پول بلیط فرار می کردند. اغلب واگن ها پر از گرافیتی و نوشته هایی بودند که مسافران بر در و دیوار می نوشتند. در برخی ایستگاه ها اوباش از مسافران باجگیری می کردند.

مطابق با نظریه پنجره شکسته به هم زدن نظم عمومی و اعمال تخریبی مانند نوشتن و کشیدن اشکال روی دیوارها، ریختن زباله، تخریب اموال عمومی، گدایی و ولگردی و … نشان دهنده عدم توجه به جرم است. این موضوع زمینه را برای جرایم بزرگتر فراهم می کند. طبق این نظریه نظارت و حفاظت از محیط های شهری، احتمالا از خرابکاری و همچنین وقوع جرم های جدی تا مقدار زیادی جلوگیری کند.

وضعیت واگنی که سال 1984 در آن تیراندازی رخ داد
وضعیت واگنی که سال 1984 در آن تیراندازی رخ داد

ویلسون و کلینگ که نخستین بار نظریه پنجره شکسته را مطرح کرده بودند، درباره حادثه مترو اعتقاد داشتند که نوشته ها و نقاشی‌های نامنظم در واگن ها، باج گیری‌های کوچک در برخی از ایستگاه‌ها و فرار از پرداخت پول بلیط دلایل اصلی وقوع جرم‌های بزرگ در مترو نیویورک هستند. آنها اعتقاد داشتند که این قانون شکنی های کوچک، به مجرمین این پیام را می‌دهد که ارتکاب جرم آزاد است. به عقیده آنها یکی از اولین گام‌ها برای پاکسازی شهر نیویورک از جرم، توجه به بی نظمی‌ها و قانون شکنی‌های کوچک در مترو بود.

به نظر شما جلوگیری از جرائم کوچک تا چه اندازه در کاهش جرم های بزرگ موثر است؟

برای مطالعه بیشتر:

قسمت اول: آزمایش فیلیپ زیمباردو 1969

قسمت دوم: مقاله ویلسون و کلینگ (Broken Windows)

قسمت سوم: برنارد گوئتز چریک مترو نیویورک 1984

قسمت چهارم: نظریه پنجره شکسته در شهر نیویورک

یک نظر برای “نظریه پنجره شکسته (3) چریک مترو نیویورک 1984

  1. کلا ایده پنجره شکسته ساده است اما یک فکر قوی پشتِ اونه. عادت های بد کوچیک ما چقدر سریع تبدیل به رفتارهای غلط و بزرگ در ما میشن و باز به نظرم
    اولین مواجهه با این پنجره ها در خانواده است .
    اگه در محیط خانواده درست از اول پایه های و ستون ها(اخلاق ،علمی ،تربیتی و……) محکم بنا بشه در شخصیت افراد ،در بزرگسالی با تعداد کمتری از این پنجره های خورد شده مواجه میشیم ‌.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *