در قرن اخیر خاورمیانه همواره میدان جنگ بوده است. از مسئله فلسطین گرفته تا ظهور داعش و گروهکهای مختلف هر کدام به طریقی امنیت و آرامش را از این خطه تاریخی ربودهاند. زنان و کودکان هیچگاه از آسیبهای جنگ مصون نبودهاند. افرادی که کمترین سهم را در برپایی جنگ داشتهاند اما بخش بزرگی از قربانیان را به خود اختصاص دادهاند. سبا دختر عراقی که بعدها با نام مونالیزای موصل به شهرت رسید، یکی از کودکان جنگ زده خاورمیانه است.
در سال 2014 نیروهای داعش کنترل شهر موصل عراق را به دست گرفتند. در سالهای بعد نبردهای زیادی بین نیروهای عراقی و داعش انجام شد. از سال 2016 نبردهایی توسط نیروهای متحد عراقی (شامل ارتش عراق، حشد الشعبی، عشایر و نیروهای اقلیم کردستان) برای آزادسازی موصل انجام گردید. سرانجام در سال 2017 به صورت رسمی موصل و مردمش از چنگ داعش نجات یافتند.
تصویر مونالیزای قرن ۱۶ مارس سال ۲۰۱۷ (۲۶ اسفند ۱۳۹۵) توسط علی الفهداوی (عکاس خبرگزاری رویترز) به طور تصادفی از سبا دختر موصلی هنگام نبرد برای آزادی سازی موصل از اشغال گروه تروریستی داعش گرفته شد. این عکس نخستین بار در روزنامه العالم منتشر گردید.
خاورمیانه را آفرید
به تقلید از چشمهای شرقیات؛
پرآشوب، رنجور، خسته
و زیبا
رنج، اندوه و اضطراب چهره این دختر با لبخندی که بر گوشه لبانش دارد، یک تضاد کامل آفریده است! چهرهای که یادآور تصویر مونالیزای داوینچی است که ترکیبی از اندوه و شادی را به هم آمیخته بود. تصویر مونالیزای موصل در اینترنت در زمان کوتاهی به اوج شهرت رسید و بارها توسط کاربران جستوجو و بازدید شد. البته سبا دختر عراقی پس از جنگ در ویرانههای به جا مانده از منزلش به زندگی خود ادامه دارد.
در سال 2019 علی الفهداوی که با ثبت این تصویر گوشهای از رنجهای مردم موصل را در چشم جهانیان انعکاس داده بود، برای پیگیری احوال سبا دوباره به موصل بازگشت. فداوی سبا را در منزل سابقش که در جنگ آسیب دیده بود یافت. در حالیکه روزهای جنگ در ذهن سبا موج میزند این بار چهره او آرامش بیشتری دارد.
امیدوارم صلح و آرامش در خاورمیانه و سراسر جهان ماندگار باشد.






2 thoughts on “مونالیزای موصل”
سلام
با وجود شهرتی که برای این عکس و سبا یادآور شدید،من قبل از دیدن این نوشته اطلاعی از آن نداشتم.
مطلب را خواندم،عکس را با بزرگنمائی نگاه کردم.
نمِ چشم این دختر روحم را آزرد.چشمانم را تر و دلم را زخمی کرد.به عنوان یک “آدمبزرگ!” چنان شرمسار شدم که تا چند ساعت نتوانستم به چشمان این دختر بنگرم یا چیزی بگویم.
لبانش بسته است و اگر گوش من هم کر باشد
صدای چشمانش را نمیشود نشنید.شنیدنی با خود جان.که میپرسد
گناه من،جرم من چیست؟؟
بین شما هرچه هست و ..به من چه؟؟
سیاست،حق و باطل،خدا،دین،..به من چه؟؟
من چه کنم؟من همقدّ شمام؟؟…
سلام
سلام
شاملو یه شعر داره که خیلی جالبه و شروعش اینه: “از رنجی خستهام که از آنِ من نیست”
دوران کودکی نقش مهمی در ساخت شخصیت انسان دارد. هر چه در این دوران انسان در محیطی سالمتر رشد کند در آینده شخصیت سالم و شایستهتری خواهد داشت. بی شک هیچ کودکی سزاوار رنجش و اضطراب جنگ نیست!
نمیدانم شاید نیروهای داعش یا بسیاری دیگر از گروههای تکفیری خاورمیانه نیز خود قربانی دوران کودکی سیاه خود هستند!
در سالیان اخیر بزرگترین قربانیان جنگهای خاورمیانه همواره زنان و کودکان بودهاند. بخشی از جامعه که کمترین سهم را در شروع جدالها دارند اما آسیبهای جسمی و روحی زیادی را تحمل میکنند. متاسفانه بررسیهای روانشناسی نشان میدهد در اغلب موارد آسیبهای جنگ بر علاوه بر جسم بر روح افراد نیز تا سالها باقی میماند. امیدوارم سبای کوچک دیروز از این آسیبها مصون بماند.
نوشته را با چشم جان خواندم و غمتان را کلمه به کلمه درک کردم. فدای دل مهربانتان استاد