کوه دماوند از دیرباز برای مردم ایران زمین نماد استقامت و سربلندی است. بلندترین نقطه ایران نیز در قله این کوه قرار گرفته است. تصاویر زیبای زیادی از کوه دماوند در فضای وب وجود دارد. چند روز قبل تصویری از قله دماوند دیدم که پدیده ابرقله آن را فرا گرفته و قابی تماشایی رقم خورده بود. با دیدن تصویر ناگهان چند بیت از قصیده دماوندیه ملک الشعرا بهار در خاطرم تداعی شد!
کوه دماوند در ادبیات فارسی جایگاه مهمی دارد. یکی از نخستین تاثیرات این کوه بر ادبیات فارسی را میتوان در شاهنامه مشاهده کرد. فریدون ضحاک را در دل غاری تاریک در دماوندکوه به بند کشید. البته فردوسی در چند بخش دیگر شاهنامه نیز گریزهایی به این کوه سترگ میزند. توصیف این کوه در سفرنامه ناصرخسرو نیز بیان شده است. ناصرخسرو درباره دماوند چنین مینویسد: «میان ری و آمل کوه دماوند است مانند گنبدی…». در گذشته که هوا صاف و پاکیزه بوده دماوند حتی از ترکمنستان نیز قابل رویت بوده است. پس بخش بزرگی از مردم ایران همواره امکان رویت این قله بزرگ را داشتهاند.
دماوند با 5610 متر ارتفاع بلندترین کوه ایران و بلندترین نقطه غرب آسیاست. همچنین دماوند عنوان بلندترین کوه آتشفشانی آسیا را نیز در اختیار دارد. این کوه را میتوان یکی از نمادهای مهم ایران زمین دانست. مردم ایران با تماشای شکوه و عظمت دماوند، واژههای استقامت و سربلندی را به یاد خواهند آورد. دماوند از جلوههای غرور ایرانی است.
کوه زیبای دماوند گاهی بر اثر پدیدههای طبیعی دوچندان زیبا میشود و بیش از پیش جلب توجه مینماید. پدیده کلاه ابری یا ابرقله اغلب در قلههایی که بیش از 5000 متر ارتفاع دارند به چشم میخورد. در این حالت ابرها به شکل یک روکش یا کلاه در اطراف قله تجمع میکنند و قابی زیبا تشکیل میدهند. بهمن امسال ایسنا تصویری زیبا از قله دماوند منتشر کرد که کلاه ابری بر سر داشت.
ای دیو سپید پای در بند
ای گنبد گیتی ای دماوند
از سیم به سر، یکی کلهخود
ز آهن به میان یکی کمربند
تا چشم بشر نبیندت روی
بنهفته به ابر چهر دلبند
پدیده ابر قله زیبایی دماوند عزیز را برای من دوچندان کرده است. مشاهده تصویر برای من بیدرنگ یادآور سه بیت آغازین قصیده دماوندیه ملکالشعرا بهار بود. ملک الشعرا بهار در قصیدهای جالب توجه پس از توصیفهایی زیبا از دماوند، با کوه به صحبت مینشیند. ملک الشعرا در شعر زیبایش از کوه میخواهد آتشفشان خاموشش را دوباره فعال کند و ریشه ظلم را برکند و داد دل مردم خردمند را بستاند…
برای شما دماوندجان نماد چیست؟
7 نظرات در مورد “کلاه ابری بر سر دماوند”
دماوند زیبا و این شعر فخر الدین اسعد گرگانی /
تو گفتي بود بر دشت نهاوند
ز بس جنگ آوران كوه دماوند
يكي گرگان دگر راه دماوند
سه ديگر راه همدان و نهاوند
بدو گفت اي گرانمايه خداوند
گران تر حكمت از كوه دماوند
بسان مادرم گم كرده فرزند
ز غم بر دل دو صد كوه دماوند
دلي بايد مه از كوه دماوند
كه بشكيبد ز ديدار خداوند
و……
شاید کمی برایت عجیب باشد ،در سفر گرگان بودیم با یونس م،و از مقابل تالار فخر الدین اسعد عبور کردیم و یونس م،این شعر را خواند .من بعد تر برایش نوشتم در پیامی که …
فراغ یار به دلم آتشی نهفته بود
اگر کنون شده خاموش چون دماوند است
باز هم نوشته ی برادرم و باز هم خاطرات من و یونس🥹🫠🥹
ببخش
اول از همه مرحبا به شاعر عزیز شهرمان با قریحهی شاعرانه اش. مستر یونس چه با ذوق و قریحهاس در انتخاب شعر! ماشالا چقدر خوب شعرها را به خاطر میسپرد.
پس از مرکز شهر گرگان هم عبور کردهاید… چه جالب!
چه شعر زیبایی نثار محبوبتان کردید.
امیدوارم آخر این قصه کبوترها به آشیان خود بازگردند.
ممنون از اشتراک خاطرات.
بله قبلتر گفته بودم خدمت برادرجانم که داستان سفرمان به گرگان ،البته اول برای خودمان و بعد امید دارم برای مخاطب داستان هایم باید بسیار جذاب باشد .
یونس بسیار عاشق ادبیات است و این چنین من شیفته ی مردی شدم که شعر میگفت و شعر میدانست.
و در نهایت زنده باد شهر عشق ،جرجان ِ زیبا و مردمان اهل دلش♥️🌹
آری. در خاطرم هست که اشارهای به موضوع سفر به گرگان داشتهاید. اما اینک جزئیات جالبتری بیان کردید.
بخش مربوط به گرگان در کتابتان بیشک خواندنی خواهد بود. (یقین بدانید)
مستر یونس علاوه بر درک بالای شعر، حافظهای ستایش برانگیز نیز داشتهاست.
مستر از حسن ظن شما به گرگان عزیز.
برای من دماوند نماد ایرانه
دماوند همه چیزه برای من
دماوند یعنی شکوه ایران
سلام سیاوش عزیز
ظاهرا نظر شما به من خیلی نزدیک است…
عکس دماوند خیلی جالب بود.