برتولت برشت از زبان آقای کوینر درباره عشق می‌گوید!

  1. رضا محمدیان
  2. کتاب
  3. بریده کتاب
  4. برتولت برشت از زبان آقای کوینر درباره عشق می‌گوید!

برتولت برشت (1956-1898) نویسنده، شاعر، نمایشنامه نویس و کارگردان بزرگ آلمانی می‌باشد. برشت در عرصه‌های مختلف هنر و ادبیات درخشان ظاهر شد و آثار بسیاری از او برجای مانده است. کتاب داستان‌های آقای کوینر شامل 87 قطعه با موضوعات متفاوت است که نویسنده از سال 1926 تا 1956 به نگارش درآورده است. در اینجا یکی از داستان‌های کتاب که با موضوع عشق و خودکشی می‌باشد را بررسی می‌کنیم.

برتولت برشت نویسنده آلمانی

یکی از موضوعات چالش برانگیز برای من خودکشی به خاطر عشق است. همانطور که می‌دانید دلیل اصلی بسیاری از مرگ‌های خودخواسته ظاهرا عدم تحمل فراق و جدایی است. شنیدن صحبت‌های برخی از افرادی که به خاطر شکست عشقی خودکشی کرده‌اند، شاید عجیب به نظر برسد. شاید باورتان نشود اما افرادی دلیل خودکشی خود را انتقام گرفتن از معشوق سابق خود می‌دانند! آنها می‌خواهند با خودکشی، مرگ خود را به گردن معشوق سابق خود بیاندازند تا او دچار عذاب وجدان شود. برخی دیگر نیز صرفا می‌خواهند به خانواده، اطرافیان یا معشوق خود ثابت کنند که عشقشان تا چه حد واقعی بوده است. باقی دیدگاه‌های عجیب هم بماند برای مطلبی دیگر…

برتولت برشت نیز در یکی از قطعات کتاب داستان‌های آقای کوینر با نام “عشق به که؟” موضوع خودکشی افراد ظاهرا عاشق را بررسی کرده است. با هم آن را بخوانیم:

دربارهُ هنرپیشهُ زن"الف"می گفتند که به خاطر یک عشق نافرجام خودکشی کرده است.
آقای کوینر گفت: او به خاطر عشق به خود، خود را کشته است. در هر صورت نمی توانست "ایکس" را دوست داشته باشد، وگرنه این عمل را در حق او روا نمی داشت.
عشق، آرزوی دادن چیزی است نه نگهداری آن. عشق، هنر تولید چیزی است با قابلیت نفر دیگر. برای این کار احتیاج به توجه و تمایل طرف دیگر است. این را همیشه می توان به وجود آورد. آرزوی نامتعادل دوست داشته شدن با عشق واقعی کمتر رابطه دارد.
عشق به خود همیشه تا حدودی خودکشی آور است.

برتولت برشت از کتاب "داستان‌های آقای کوینر"

خودکشی به بهانه عشق با مفهوم عشق واقعی تناقض دارد. عاشق واقعی حتی در فراق هم تلاش می‌کند تا کاری را انجام دهد که معشوقش را شاد سازد.

آیا شما خودکشی به دلیل عدم وصال به معشوق باور دارید؟

2 نظرات در مورد “برتولت برشت از زبان آقای کوینر درباره عشق می‌گوید!

  1. فرقی نمیکند که وصال است یا فراق،

    پایان قصه هر چه که باشد ، شکست نیست

    در عشق برادرم ،هر چه هست چه وصال باشد چه فراق ،انتهایش خوش است .در مسیر عاشقی انسان باید رشد کند و به تعالی برساند خودش را.و چه نیکو عشقی است که تو را از خود به خدا برساند و آنگاه خداوند آنچه میخواهی تقدیمت میکند و آن چیزی نیست جز محبوبت .
    حافظ وصال می طلبد از ره دعا

    یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن

    و خداوند دستِ رد به سینه ی عاشقان نمی‌زند ،این را به جان درک کرده و چشیده ام.

    امیدوارم همه آنهایی که با تصمیم گرفتن جانشان سعی در اثبات عاشقی خودشان دارند به این آگاهی و درک برسند که
    برون نمی رود

    از خاطرم خیال وصالت

    اگرچه نیست وصالی

    ولی خوشم به خیالت

    خاطر خوش عجیب نعمتی است 🥹😍

  2. اصلا رسم جاودانه شدن عشق در دنیای ادبیات نرسیدن است.
    از لیلی و مجنون گرفته تا رومئو و ژولیت…
    اما نرسیدن به معنای شکست نیست!

    گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی
    حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفت

    هر که هوایی نپخت یا به فراقی نسوخت
    آخر عمر از جهان چون برود خام رفت

    اصلا سعدی میگه اگر به فراق دچار نشی، پخته نخواهی شد الی الابد!

    به قول شما گاهی وقتها مقصد مهم نیست باید در مسیر لذت را تجربه کنیم.
    عشق‌های زمینی روزی افول می‌یابند اما عشقی افول‌ناپذیر همواره در دسترس ما خواهد بود…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *