بندبازی در جنگل النگدره گرگان

  1. رضا محمدیان
  2. خاطرات
  3. بندبازی در جنگل النگدره گرگان

در بین تمام مشغله‌های رایج زندگی در تهران، هرگاه فرصتی داشته باشم، به گرگان سفر می‌کنم. در زمان کوتاه اقامتم در گرگان نیز همیشه با جنگل النگدره دیداری تازه خواهم کرد. یکی از تفریحات همیشگی من در هر جنگلی این است که درختی پیدا کرده و روی آن راه بروم. در النگدره می‌توانم به راحتی درخت‌های مورد علاقه خود را بیابم. ویدئوی کوتاهی از بندبازی من روی درخت را اینجا با شما به اشتراک خواهم گذاشت.

رضا محمدیان در جنگل‌های گرگان

یکی از دلایلی که راه رفتن روی درخت را دوست دارم تفاوت آن با راه رفتن روی زمین است! زمانی که مانند یک بندباز روی تنه یک درخت قدم می‌زنی باید تمام حواس خود را معطوف کنی تا گامت نلغزد؛ زیرا بلافاصله محکوم به سقوط خواهی بود. اما روی زمین هر چقدر هم پایت را کج بگذاری حداقل در کوتاه‌مدت آسیبی متوجه تو نخواهد شد. قدم زدن روی درخت به من همیشه یادآوری می‌کند که پیمودن مسیر درست تا چه اندازه دشوار است!

بندبازی در النگدره

چهارشنبه 25 تیرماه 1402 همراه با همسرم ساعت حدود 9 صبح به قصد پیاده روی به پارک جنگلی النگدره رفتیم. هوا مطلوب و مسیر پیاده‌روی نسبتا خلوت بود. مطابق عادت دیرینم هر از چندگاهی از درختی بالا رفتم و چند فیلم و عکس ضبط کردم. زمانی که مجددا فیلم‌های ضبط شده خود را دیدم، بخش‌هایی از ترانه بندباز محسن چاوشی با ترانه سرایی حسین صفا در ذهنم تداعی شد. چند فیلم را به هم چسباندم و یک کلیپ کوتاه متولد شد. تقدیم نگاهتان:

یه بند بازم من، یه بندباز که دائم
چشم تو چشم جماعت، میفته از رو طناب

یه قلب دارم من؛ یه ماهی قرمز
که با تمام گلو، چسبیده به قلاب

یه بادبادکِ گیجم! اوج که می گیرم
ممکنه کله کنم؛ اما اسیر پروازم…

ترانه سرا: حسین صفا

به عنوان یک بندباز آماتور به شما می‌گویم درست راه رفتن روی زمین از قدم گذاشتن روی این درخت اگر سخت تر نباشد، بی گمان ساده‌تر هم نیست.

فیلمبرداری این کلیپ تمام با همسرم بود که از همین تریبون از او تشکر می‌کنم. اگر حوصله او نبود هیچگاه این ویدئوی باارزش (برای خودم) ثبت نمی‌شد!

آیا شما هم تجربه راه رفتن روی درخت را داشته‌اید؟

8 نظرات در مورد “بندبازی در جنگل النگدره گرگان

  1. آقا اصلا بهت نمیومد تو بالارفتن از دار و درخت اینقدر خوب باشی.

  2. چه جنگل زیبایی .حتما تجربه خواهم کرد .چه راه رفتن را ،چه دیدن جنگل .
    چه خاتونِ با حوصله ای کنارتان است .
    جاودان باد این عشق.

    1. حتما این مورد را تجربه کنید البته لازم نیست میزانش به همین شدت باشد.
      سپاس از دعای خیرتان

      خب البته کامنت شما بهانه‌ای شد تا بار دیگر این کلیپ زیبا را تماشا کنم
      البته کلیپ کامل و اعتراض خاتون باحوصله را می‌توانید اینجا تماشا کنید: درخت نوردی رضا کامل

      بازم از همین تریبون کامنت‌ها از همسر باحوصله و هنرمندم تشکر می‌کنم.
      خدا را شکر چه روزهای شاد و دلخواهی را در زندگی پشت سر گذاشتم و به لطف خدا روزهای شادی پیش رویم قرار خواهد گرفت.

      1. فیلم کامل رو نگاه کردم و دلشوره ی عاشقانه ی خاتون رو که با چه دلهره ای می‌گفت :رضا …..به یاد این شعر از باباطاهر افتادم .
        نگارینا دل و جانم ته داری
        همه پیدا و پنهانم ته داری‌

        نمی‌دونم که این درد از که دارم
        همی دونم که درمانم ته داری

        باید خاتون بود تا فهمید این «رضا»گفتن چقدر عاشقانه است .این دلهره برای محبوب .
        زندگانی تا همیشه برایتان سبز ،پر از مهر و عشق بادا…..
        (خاتون در داستان رضاست،گفتم اینجا هم برای قلب تان ازین نام استفاده کنم .در تلگرام داستان را برایت میفرستم برادر)

        1. بازم سپاس که شعر زیبای باباطاهر را به اشتراک گذاشتید.
          خیلی وقتها همسرم مانع از برخی ماجراجویی‌هایم شده است و البته احتمالا سلامتم را به او مدیون هستم. 🙂
          یکی از اقدامات بامز‌ه‌اش این است که گاهی به خاطر اینکه به کارم ادامه ندهم فیلم را متوقف می‌کند تا انگیزه‌ای نداشته باشم. 🙂

  3. تا حالا گرگان نیومدم. با دیدن ویدئو و حرفهای شما مشتاق شدم بیام گرگان و برم النگدره و رو درختا راه برم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نقاشی‌هایی به مناسبت تولد رضا محمدیان
خاطرات
رضا محمدیان
تولد 32 سالگی

باز هم اردیبهشت زیبای دیگری را تجربه می‌کنم. ماهی که شاید به سبب قرارگیری زادروزم در آن برایم خاص‌تر شده است. ماهی که طبیعت در

ادامه مطلب »
رضا محمدیان اسفند 1402
خاطرات
رضا محمدیان
جشن پایان سال در محل کار

اغلب مجموعه‌های کاری در اواخر سال تلاش می‌کنند تا از همکاران خود به نحوی تجلیل نمایند. برگزاری جشنی مختصر، ارائه یادبود و بسته‌های خاص نوروزی

ادامه مطلب »