توجه به نظریه پنجره شکسته از سال 1969 با آزمایش زیمباردو آغاز شد. طی دهه 70 این نظریه طی پروژه محلههای ایمن و پاک انسجام بیشتری یافت. با حادثه درگیری مسلحانه که سال 1984 در یکی از واگنهای مترو شهر نیویورک رخ داد، این نظریه طرفداران بیشتری پیدا کرد. حال زمان مناسبی بود که این نظریه در بستر شهری مانند نیویورک اجرایی شود. از سال 1985 به تدریج نظریه پنجره شکسته از مترو نیویورک رواج یافت و به تدریج تمام شهر را تحت تاثیر قرار داد.
مترو نیویورک یکی از قدیمیترین و طولانیترین متروهای جهان است. حادثه تیراندازی سال 1984 توجه زیادی را به اتفاقات درون واگنهای این مترو جلب کرد. در سال 1984 دیوید گان به عنوان مدیر حمل و نقل عمومی شهر نیویورک انتخاب شد. گان یک مدیر باتجربه در حمل و نقل عمومی بود. او برای تغییر در مترو نیویورک تصمیم جالبی گرفت. او در گام نخست حذف گرویتی که همان نقاشیها و نوشتههای داخل واگن مترو است را هدف قرار داد. گان معتقد بود که علت اولیه بینظمیها داخل واگن نقاشیها و نوشتههای مبهم درون آن است. گان در قلب محله پرآشوب هارلم یک کارگاه رنگآمیزی واگن ایجاد کرد. واگنهایی که با نقاشی و نوشته کثیف میشدند به این کارگاه منتقل میگشتند. سه روز واگن در فضایی که دیگران به آن دسترسی داشتند قرار میگرفت و بچهها میتوانستند داخل آن نقاشی بکشند یا حتی با اسپری بنویسند. سپس شبانه واگن رنگآمیزی شده و روی خط قرار میگرفت. به این ترتیب زحمت سه روزه افرادی که روی واگن نقاشی کشیده بودند، محو میشد.
در سال 1985 مقامات شهر نیویورک جرج کلینگ (از نویسندگان مقاله پنجره شکسته) را به عنوان مشاور استخدام کردند. حضور کلینگ در مدیریت شهر اجرای ایدههای گان را سادهتر میکرد. در حالیکه که گان در داخل واگنها تغییر ایجاد کرده بود، ویلیام براتون به عنوان رئیس حمل و نقل عمومی نیویورک منصوب شد. براتون هم مانند گان به تئوری پنجره شکسته معتقد بود. پس براتون هم به روی مسائلی که به ظاهر جزئی به نظر میرسید تاکید داشت. در ان زمان روزانه 170هزار نفر با روشهای مختلف از پرداخت هزینه و بلیط برای مترو فرار میکردند.
براتون تعداد ماموران را در ورودی ایستگاهها بیشتر کرد و با هر بینظمی به سختی برخورد میکرد. حتی او بخشی از اداره پلیس را به ایستگاهها منتقل کرد. از هر 20 نفر بازداشتی یک نفر اسلحه غیرمجاز حمل میکرد که به معنای سنگینتر شدن جرمش بود. مجرمین بزرگ به سرعت متوجه شدند که تخلفهای کوچک در مترو میتواند برایشان چه دردسر بزرگی ایجاد کند. پس اسلحهای دیگر به داخل مترو آورده نمیشد.
در سال 1993 رودی جولیانی نیز به عنوان شهردار انتخاب شد. جولیانی نیز از اقدامات براتون حمایت میکرد. دامنه تغییرات به سطح شهر نیویورک کشیده شد. درخواست پول سرچهارراهها، مستی در مکانهای عمومی، ادرار کردن در خیابان و … که قبل نادیده گرفته میشدند میتوانست برای فرد دردسری بزرگ بیافریند.
آمارها نشان میداد که جرائم در شهر نیویورک به شدت کاهش یافته است. مردم احساس بهتری در اماکن عمومی داشتند. میزان کاهش قتل و جنایت 70 درصد و جرایمی مانند دزدی 50 درصد بود. در ایستگاههای مترو جرائم 75 درصد کمتر شده بود. این تغییرات برای مردم نیویورک آنقدر ملموس بود که در سال 1997 رودی جولیانی بار دیگر به عنوان شهردار این شهر انتخاب شد. همچنین در اواخر دهه 90 میلادی آمارها نشان میداد که نیویورک امنترین شهر بزرگ آمریکاست.
نتیجهگیری
نظریه پنجره شکسته نقش موثری در تغییر چهره شهر در دهه 80 و 90 میلادی داشت. مهمترین بخش این نظریه این بود که پیشگیری از جرایم کوچک تاثیر مستقیمی بر کاهش جرایم بزرگ دارد. از طرف دیگر جامعه@ای که نسبت به جرایم کوچک بیتفاوت عمل کند باید به زودی انتظار جرایم بزرگتری را داشته باشد. البته در دهههای بعدی طرح اولیه نظریه پنجره شکسته وارد علوم دیگر مانند مدیریت نیز شد. هرچند که انتقاداتی نیز به شیوه اجرای این نظریه وارد شد. اگر مجالی باشد در پستی دیگر پیامدها و انتقادات اصلی پیرامون این نظریه را خواهم نوشت.
به نظر شما اجرای نظریه پنجره شکسته در شهر تهران چه تاثیر خواهد داشت؟
برای مطالعه بیشتر:
قسمت اول: آزمایش فیلیپ زیمباردو 1969
قسمت دوم: مقاله ویلسون و کلینگ (Broken Windows)
قسمت سوم: برنارد گوئتز چریک مترو نیویورک 1984
قسمت چهارم: نظریه پنجره شکسته در نیویورک
4 نظرات در مورد “نظریه پنجره شکسته (4) شهر نیویورک تغییر میکند!”
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده
آمد افسوس کنان مغبچه ی باده فروش
گفت بیدار شو ای رهرو خواب آلوده
شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام
تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
به هوای لب شیرین دهنان چند کنی
جوهر روح به یاقوت مذاب آلوده
به طهارت گذران منزل پیری و مکن
خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی
که صفایی ندهد آب تراب آلوده
گفتم ای جان جهان دفترگل عیبی نیست
که شود فصل بهار از می ناب آلوده
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
گفت حافظ لغز و نکته به یاران نفروش
آه از این لطف به انواع عتاب آلوده
ممنون بابت شعر زیبا و مفهومی.
کاش توضیح بیشتری درباره این شعر بیان میکردید.
منتظر نقد این نظریه هستیم برادرجان .
امروز بالاخره تمام مطالب سایت رو تموم کردم .بخش ورزشی هم جالب بود برام.
همینطور توضیح کافی و وافی برادرم در باب دیجیتال مارکتینگ.اطلاعی در این مورد نداشتم ،جالب بود .
نقد نظریه پنجره شکسته را در سر دارم و هنوز روی کاغذ نیاوردهام.
منابع لازم و تجمیعی را هم مطالعه کردهام امیدوارم در مجالی مناسب درباره آن بنویسم. فعلا یک نوشته جدید برای این بخش در سر دارم که امیدوارم در فرصت مقتضی پایان یافته و منتشر شود.
بخش ورزشی را هم بسی دوست دارم و مسرورم که شما هم حس مثبتی به این بخش داشتید.
دیجیتال مارکتینگ هم بخشی از زندگی من است و دوست دارم بیشتر تجاربم را به اشتراک بگذارم.