چرا حسین “هل من ناصر ینصرنی” می‌گوید؟

  1. رضا محمدیان
  2. کتاب
  3. بریده کتاب
  4. چرا حسین “هل من ناصر ینصرنی” می‌گوید؟

دکتر علی شریعتی (1356-1312) نویسنده و متفکر بزرگ شیعه است که اندیشه‌‌های دینی و اجتماعی خود در قالب ادبیات خاص خودش مطرح ساخت. سخنرانی دکتر شریعتی در حسینیه ارشاد و جزواتی که منتشر کرده بود بعدها در قالب 36 کتاب منتشر گردید. شریعتی در طول حیات نسبتا کوتاه خود بسیاری از افراد جامعه را با رویکرد جدید خود در بیان مطالب به اسلام و مذهب تشیع علاقه‌مند ساخت.  کتاب حسین وارث آدم مجموعه‌ای از سخنرانی‌های دکتر شریعتی پیرامون واقعه عاشورا و امام حسین است.

دکتر علی شریعتی

عاشورا واقعه‌ای سرشار از درس‌های بزرگ اخلاقی و معرفتی است. در سالیان قبل به ماجرای بشیر ابن عمرو و عبیدالله ابن حر پرداختم. رفتار و سخنانی که از امام و اهل بیت او ثبت شده حاوی نکات مهمی است که فهم آن برای هر اندیشه‌ای آسان نیست. “هل من ناصر ینصرنی” یکی از آخرین جملات امام حسین  پیش از شهادت ایشان است. البته برخی منابع جملاتی دیگری با همین مفهوم را بیان کرده‌اند. این سخن علاوه بر معنای ظاهری خود، معانی نهفته بسیاری در باطن خود دارد. دکتر شریعتی در کتاب حسین وارث آدم نگاه متفاوتی به این جمله امام داشته است.

این که حسین فریاد می‌زند؛ پس از این که همه عزیزانش را در خون می بیند و جز دشمن و کینه‌توز و غارتگر در برابرش نمی‌بیند فریاد می‌زند که آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟هل من ناصر ینصُرُني؟ مگر نمی‌داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟
این سوال، سوال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست. و این سوال انتظار حسین را از عاشقان بیان می‌کند، و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قائلند اعلام می‌نماید. اما این دعوت را، این انتظار یاری از او را، این پیام حسین را که "پیرو می‌خواهد و در هر عصری و هر نسلی پیرو می‌طلبد" ما خاموش کردیم، به این عنوان که به مردم گفتیم که حسین اشک می‌خواهد، ضجه می‌خواهد و دگر هیچ، پیام دیگری ندارد. مرده است و عزادار می‌خواهد، نه شاهد شهید حاضر در همه جا و همه وقت و پیرو. آری این چنین به ما گفته‌اند و می گویند!

علی شریعتی از کتاب "حسین وارث آدم"

بی‌شک در روز عاشورا پس ازشهادت  یاران و اهل بیت، جهان محبوب ما بیش از گذشته در نظر امام حسین بی‌ارزش شده بود.  پس از شهادت علی اکبر امام فرمود: “علی الدنیا بعدک العفی” یعنی خاک بر سر جهان پس از تو… پس امام به دنبال یاری نبود که بتواند او را از شهادت توسط سپاه کفر رهایی بخشد. از سوی دیگر حسین (ع) اگر در جست‌وجوی نصرت و یاری حقیقی بود آن را از نزدیکان خود می‌طلبید نه از قاتلان یاران و فرزندان خود که به کودک شش ماهه هم رحم نکردند! شریعتی در کتاب حسین وارث آدم تفسیر زیبایی از فریاد مددخواهی حسین بیان نمود. 

صدای “هل من ناصر ینصرنی” حسین در تمام تاریخ شیعه همچنان همچنان به گوش می‌رسد. او همچنان منتظر پاسخ ماست. ما چه خواهیم کرد. آیا صدای او را می‌شنویم و برای مظلومیتش گریه خواهیم کرد یا با کردار و اعمال خود به یاری اماممان خواهیم رفت؟

2 thoughts on “چرا حسین “هل من ناصر ینصرنی” می‌گوید؟

  1. سلام
    به نظرم رای دکتر شریعتی هم درسی است که او از عاشورا و امام حسین گرفته.حقیقتی است که در عاشورا دیده و نه لزوماً واقعیتی که رخ داده.
    من این نظر را ندارم که امام این جمله را برای آیندگان گفته باشد.اگر گفته به مخاطبِ حاضر گفته ولی این باعث نمی‌شود که ما آنرا نشنویم یا فقط بشنویم.
    آنچه از عاشورا می‌دانیم هم کم و هم غیرِیقینی است.آمیخته با اضافات و تحریفات و اسطوره‌‌ پردازی‌ها. اما این تاریکی اگر واقعیت را بپوشاند
    حقیقت را نمی‌تواند مخفی کند.
    درس‌های بزرگی می‌توان از عاشورا گرفت.شاید غیر از آنچه مرحوم شریعتی می‌گوید یا ردّ و نقد می‌کند.به نظرم آزادگی که مرحوم شریعتی از آن به نیکوئی برخوردار بود در مسیر راهی است که حسین‌ابن‌علی(ع) می‌پیمود.

    با سپاسِ فراوان و پوزش بابت پریشان‌گوئی و نارسائیِ سخن.بضاعت بنده در نوشتن بیشتر از نیست.

  2. سلام و درود ممتد بر جناب طیب‌نیا عزیز
    مطلب پرمفهوم شما را سه بار خواندم تا بتوانم بین آنچه در ذهن شما گذشته و به تحریر درآمده و آنچه می‌خوانم و در ذهنم ثبت می‌نمایم، ارتباط کاملی برقرار سازم. مانند همیشه دیدگاهتان جالب و آموزنده بود.

    همین ابتدا خدمتتان عارض شوم که آنچه در ادامه می‌نویسم صرفا تحلیل و نگرش شخصی است و حتما نقد بر آن وارد است. (مانند تمام آنچه در گذشته نوشته‌ام)

    واقعه عاشورا را می‌توان یک اتفاق چندین بُعدی دانست. همان طور که فرمودید دکتر شریعتی با نگاه مذهبی و ادبی از دل یک جمله امام چنین مضمون جالبی را استخراج کرده است. مقصود دکتر شریعتی احتمالا یافتن مضامین مشترک بین واقعه عاشورا و زندگی روزمره ماست. شاید امام حاضر ما نیز هر روز ندای هل من ناصر ینصرنی را از اعماق وجودش ندا می‌دهد اما گوش‌های گناه‌گار (مانند من) از شنیدن آن عاجز هستند.

    امیدوارم بتوانم در التهاب دوران این نغمه دلنشین را بشنوم و پاسخ مناسبی نیز داشته باشم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ارنست همینگوی
بریده کتاب
رضا محمدیان
پیرمرد و دریا | ارنست همینگوی

ارنست همینگوی (1961-1899) نویسنده بزرگ آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1954 است. او در خلق شخصیت‌ داستان‌های خود مهارت بالایی دارد. همینگوی

ادامه مطلب »

چرا حسین “هل من ناصر ینصرنی” می‌گوید؟

  1. رضا محمدیان
  2. کتاب
  3. بریده کتاب
  4. چرا حسین “هل من ناصر ینصرنی” می‌گوید؟

دکتر علی شریعتی (1356-1312) نویسنده و متفکر بزرگ شیعه است که اندیشه‌‌های دینی و اجتماعی خود در قالب ادبیات خاص خودش مطرح ساخت. سخنرانی دکتر شریعتی در حسینیه ارشاد و جزواتی که منتشر کرده بود بعدها در قالب 36 کتاب منتشر گردید. شریعتی در طول حیات نسبتا کوتاه خود بسیاری از افراد جامعه را با رویکرد جدید خود در بیان مطالب به اسلام و مذهب تشیع علاقه‌مند ساخت.  کتاب حسین وارث آدم مجموعه‌ای از سخنرانی‌های دکتر شریعتی پیرامون واقعه عاشورا و امام حسین است.

دکتر علی شریعتی

عاشورا واقعه‌ای سرشار از درس‌های بزرگ اخلاقی و معرفتی است. در سالیان قبل به ماجرای بشیر ابن عمرو و عبیدالله ابن حر پرداختم. رفتار و سخنانی که از امام و اهل بیت او ثبت شده حاوی نکات مهمی است که فهم آن برای هر اندیشه‌ای آسان نیست. “هل من ناصر ینصرنی” یکی از آخرین جملات امام حسین  پیش از شهادت ایشان است. البته برخی منابع جملاتی دیگری با همین مفهوم را بیان کرده‌اند. این سخن علاوه بر معنای ظاهری خود، معانی نهفته بسیاری در باطن خود دارد. دکتر شریعتی در کتاب حسین وارث آدم نگاه متفاوتی به این جمله امام داشته است.

این که حسین فریاد می‌زند؛ پس از این که همه عزیزانش را در خون می بیند و جز دشمن و کینه‌توز و غارتگر در برابرش نمی‌بیند فریاد می‌زند که آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟هل من ناصر ینصُرُني؟ مگر نمی‌داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟
این سوال، سوال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست. و این سوال انتظار حسین را از عاشقان بیان می‌کند، و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قائلند اعلام می‌نماید. اما این دعوت را، این انتظار یاری از او را، این پیام حسین را که "پیرو می‌خواهد و در هر عصری و هر نسلی پیرو می‌طلبد" ما خاموش کردیم، به این عنوان که به مردم گفتیم که حسین اشک می‌خواهد، ضجه می‌خواهد و دگر هیچ، پیام دیگری ندارد. مرده است و عزادار می‌خواهد، نه شاهد شهید حاضر در همه جا و همه وقت و پیرو. آری این چنین به ما گفته‌اند و می گویند!

علی شریعتی از کتاب "حسین وارث آدم"

بی‌شک در روز عاشورا پس ازشهادت  یاران و اهل بیت، جهان محبوب ما بیش از گذشته در نظر امام حسین بی‌ارزش شده بود.  پس از شهادت علی اکبر امام فرمود: “علی الدنیا بعدک العفی” یعنی خاک بر سر جهان پس از تو… پس امام به دنبال یاری نبود که بتواند او را از شهادت توسط سپاه کفر رهایی بخشد. از سوی دیگر حسین (ع) اگر در جست‌وجوی نصرت و یاری حقیقی بود آن را از نزدیکان خود می‌طلبید نه از قاتلان یاران و فرزندان خود که به کودک شش ماهه هم رحم نکردند! شریعتی در کتاب حسین وارث آدم تفسیر زیبایی از فریاد مددخواهی حسین بیان نمود. 

صدای “هل من ناصر ینصرنی” حسین در تمام تاریخ شیعه همچنان همچنان به گوش می‌رسد. او همچنان منتظر پاسخ ماست. ما چه خواهیم کرد. آیا صدای او را می‌شنویم و برای مظلومیتش گریه خواهیم کرد یا با کردار و اعمال خود به یاری اماممان خواهیم رفت؟

2 thoughts on “چرا حسین “هل من ناصر ینصرنی” می‌گوید؟

  1. سلام
    به نظرم رای دکتر شریعتی هم درسی است که او از عاشورا و امام حسین گرفته.حقیقتی است که در عاشورا دیده و نه لزوماً واقعیتی که رخ داده.
    من این نظر را ندارم که امام این جمله را برای آیندگان گفته باشد.اگر گفته به مخاطبِ حاضر گفته ولی این باعث نمی‌شود که ما آنرا نشنویم یا فقط بشنویم.
    آنچه از عاشورا می‌دانیم هم کم و هم غیرِیقینی است.آمیخته با اضافات و تحریفات و اسطوره‌‌ پردازی‌ها. اما این تاریکی اگر واقعیت را بپوشاند
    حقیقت را نمی‌تواند مخفی کند.
    درس‌های بزرگی می‌توان از عاشورا گرفت.شاید غیر از آنچه مرحوم شریعتی می‌گوید یا ردّ و نقد می‌کند.به نظرم آزادگی که مرحوم شریعتی از آن به نیکوئی برخوردار بود در مسیر راهی است که حسین‌ابن‌علی(ع) می‌پیمود.

    با سپاسِ فراوان و پوزش بابت پریشان‌گوئی و نارسائیِ سخن.بضاعت بنده در نوشتن بیشتر از نیست.

  2. سلام و درود ممتد بر جناب طیب‌نیا عزیز
    مطلب پرمفهوم شما را سه بار خواندم تا بتوانم بین آنچه در ذهن شما گذشته و به تحریر درآمده و آنچه می‌خوانم و در ذهنم ثبت می‌نمایم، ارتباط کاملی برقرار سازم. مانند همیشه دیدگاهتان جالب و آموزنده بود.

    همین ابتدا خدمتتان عارض شوم که آنچه در ادامه می‌نویسم صرفا تحلیل و نگرش شخصی است و حتما نقد بر آن وارد است. (مانند تمام آنچه در گذشته نوشته‌ام)

    واقعه عاشورا را می‌توان یک اتفاق چندین بُعدی دانست. همان طور که فرمودید دکتر شریعتی با نگاه مذهبی و ادبی از دل یک جمله امام چنین مضمون جالبی را استخراج کرده است. مقصود دکتر شریعتی احتمالا یافتن مضامین مشترک بین واقعه عاشورا و زندگی روزمره ماست. شاید امام حاضر ما نیز هر روز ندای هل من ناصر ینصرنی را از اعماق وجودش ندا می‌دهد اما گوش‌های گناه‌گار (مانند من) از شنیدن آن عاجز هستند.

    امیدوارم بتوانم در التهاب دوران این نغمه دلنشین را بشنوم و پاسخ مناسبی نیز داشته باشم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ارنست همینگوی
بریده کتاب
رضا محمدیان
پیرمرد و دریا | ارنست همینگوی

ارنست همینگوی (1961-1899) نویسنده بزرگ آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1954 است. او در خلق شخصیت‌ داستان‌های خود مهارت بالایی دارد. همینگوی

ادامه مطلب »