وفای به عهد از قدیم بخشی از آیین مردانگی و جوانمردی بوده است. در ادیان و فرهنگهای گوناگون، از این صفت پسندیده به نیکی یاد شده و همگان آن را تجلیل کردهاند. مردم نواحی مختلف ایران نیز درباره وفای به عهد و امانتداری تقید خاصی دارند. مردم بلوچ از دیرباز تلاش کردهاند تا حرف و عملشان یکسان باشد. در ادامه تصویری از وفای به عهد 73 ساله یک مرد بلوچ تماشا خواهید کرد که دلیل محکمی بر این ادعاست.

حدود 80 سال پیش مردی هندو در یکی از شهرهای بلوچستان مغازهای را از یک بلوچ مسلمان اجاره کرد. برخلاف اختلاف دینی، ظاهرا این دو مرد ارتباط خوبی با یکدیگر برقرار کرده بودند. مرد هندو سالها در آن مغازه کاسبی میکرد و با مرد بلوچ ارتباطی دوستانه داشت. سال 1950 هندوستان به صورت رسمی از انگلستان استقلال یافت. در آن دوران فیل مرد هندو یاد هندوستان کرده و به قصد سفر به کشورش کولهبارش را بست. اما پیش از سفر خود به مرد بلوچ و اهالی روستا گفت که دوباره به مغازهاش برخواهد گشت. به همین جهت قفلی بر مغازه زد و عازم هندوستان شد.
روزها از پی هم میآمدند و خبری از مرد هندو نبود. اما مرد بلوچ در تمام مدت، قفلی که مرد هندو به مغازه زده بود را باز نکرد و مغازه همچنان مهر و موم ماند. سالی گذشت و مرد هندو از سفر بازنگشت. کمکم تردیدهایی نسبت به بازگشت مرد هندو بین مردم پدید آمد اما مرد بلوچ در وفای به عهدش تردیدی به دل راه نداد. سپری شدن سالها سبب گردید تا مرد بلوچ تسلیم مرگ شده و راهی دیار باقی گردد. اما مرد بلوچ پیش از مرگش توصیهای با این مضمون به فرزندانش کرده بود: قفل مغازه را نشکنید که این امانت یک هندو است که در نزد یک مسلمان نگهداری میشود. من به مرد هندو قول دادهام که تا زمان بازگشتش قفل مغازه را باز نکنم!
فرزندان مرد بلوچ به عهد پدر خود وفادار ماندند و قفل مغازه را نگشودند. پس از مرگ فرزندان مرد بلوچ، نوادگان او نیز همچنان به عهد پدربزرگ خود وفادار ماندهاند و قفل مغازه پابرجاست.
اینک حدود 74 سال از قول و قرار مرد بلوچ با مرد هندو میگذرد. با گذشت زمان این مغازه حالا به عنوان یادبودی از وفای به عهد یک مسلمان به فردی هندو تبدیل شده است. در ادامه تصویری از این مغازه که ظاهر آن قدمتش را نشان میدهد، را مشاهده نمایید:

عهد ما با تو نه عهدی که تغیر بپذیرد
بوستانیست که هرگز نزند باد خزانش
این تصویر ساده علاوه بر نمایش وفای به عهد قوم بلوچ یک مفهوم دیگر در دل خود دارد. در دورهای که مالکین در اندیشه ستاندن اجارهبهای بیشتر از مستاجران هستند و در صورت عدم تامین خواسته مالی خود به هر طریقی مستاجر را از ملک خود میرانند، لازم است با تماشای این تصویر بار دیگر آداب جوانمردی را ذهن خود مرور نمایند. به جای گرفتن حکم تخلیه برای مستاجر خود، کمی حال و روز او را درک کنید. شاید این توجه و همدلی شما، سبب آمرزش و رستگاریتان گردد.
3 thoughts on “وفای به عهد بلوچ به هندو”
انسان تا وعده نداده ، آزاد است . اما وقتی وعده میدهد زیر بار مسؤولیت میرود، و تا به وعده اش عمل نکند رها نخواهد شد.(امام حسن )
بسیار زیبا بود این داستان .تلنگر خوبی بود این اول سالی برای همه ی ما.
ممنون برادر.
یک بیت هم شما را مهمان کنم🫠
تو عهد کرده ای که کشانی به خون مرا
من جهد کرده ام که به عهدت وفا کنی
گاهی انسان درسهای بزرگ را از افرادی میآموزد که اگر در مسیر زندگیش با آنها دیداری داشت، احتمالا نادیدهشان میشمرد!
یک بلوچ در یک نقطه دورافتاده جهان به همه درس وفای به عهد میدهد!
در ادامه حدیث زیبای امام حسین باید به خودم تلنگری بزنم. کاش لااقل میتوانستم به وعدههایی که به خداوند دادهام عمل کنم.
(چه وعدهها که میدهی به رغم ناتوانیت!)
شعر پایانی هم که بهتر است جز این دربارهاش نگویم: «مرا بهشدت زخمی کرد.»
بلوچ ها مردم خونگرمی هستند که گرمای کویر همراهشان است.