عید نوروز و فرا رسیدن فصل بهار در بسیاری از کشورها، با آداب و رسوم خاصی جشن گرفته میشود. تماشای نو شدن طبیعت، باعث شادابی قلب و روح میشود. دشت جامه سبز میپوشد و درختان افسرده و بیجان بار دیگر شکوفه بر سر میآورند. اما چشم حقیقتبین در ورای این زیبایی، درسی تازه از طبیعت خواهد آموخت. در ادامه سخن زیبای حضرت محمد (ص) درباره بهار را خواهیم خواند.

به عنوان شخصی که سالها در گرگان زندگی کردهام، درک مناسبی از فصل خزان دارم. بارها تغییر فصلها را به نحوی نیکو مشاهده کردهام. درختانی که در بهار و تابستان با برگهای سبز پوشیده شده بودند، در اواخر پاییز عریان و بی حاصل میشوند. خاک از گل و گیاه خالی شده و گویی خاکستر مرده در طبیعت پاشیده شده است. ولی با گذر زمان و فرا رسیدن اسفندماه به تدریج تغییراتی در طبیعت حس خواهید کرد. با بادهای بهاری بار دیگر طبیعت سبز و زیبا میشود و شکوفههای میوه درختان را میآرایند. پای هر درختی، سبزهزار مشاهده میکنید. این زندگی مجدد طبیعت، روح انسان را بیدار میکند. حضرت محمد (ص) توصیه زیبایی درباره نوروز و قیامت دارد.
اذا رایتم الربیع فاکثروا ذکر النشور
هنگامی که فصل بهار را مشاهده (درک) کردید، قیامت را بسیار یاد کنید
آری به فرمایش پیامبر اعظم، بهار برای هر ضمیر اگاهی در کنار تمام زیباییهای بینظیرش، یادآور رستاخیز است. گذر فصلها و حیات مجدد طبیعت اعجازی است که هر سال تکرار میشود و اغلب چشم سر ما آن را میبیند اما چشم دل آن را نادیده میانگارد. تصاویر زیادی از مقایسه مردگی طبیعت در زمستان و حیات مجدد آن در بهار وجود دارد. تماشای این تصاویر گاهی سبب حیرت و شگفتی خواهد شد.

یکی از مقاصد گردشگری مورد علاقه من در شهر گرگان، جنگل النگدره است. البته میزان علاقه همسرم به این جنگل زیبا بر من میزان علاقه من نیز فزونی دارد. پس در برنامه سفرهایم به گرگان همواره پیادهروی در این جنگل زیبا را مدنظر قرار میدهیم. قبلا درباره این مکان زیبا برایتان نوشتهام: بندبازی در النگدره
با توجه به اینکه در طی سال چندین بار از این جنگل زیبا بازدید میکنم، بسیازی از درختان آن را به خوبی میشناسم. همیشه این درختها را در هر بازدیدم به ذهن میسپارم و در ملاقات بعدی وضعیت آن را با گذشته مقایسه میکنم. در فروردین رویش برگهای تازه آغاز میشود. در تابستان درختها در سبزترین و گستردهترین پوشش خود قرار دارند. در آذرماه برگهای طلایی میشوند. امان از زمستان که پای هر درختی گورستانی از برگهای خشکیده مشاهده خواهید کرد! و باز با شروع بهار روز از نو و روزی از نو…
مانند حیات مجدد طبیعت در فصل بهار، ما نیز پس از مرگ حیات مجددی خواهیم داشت. در رستاخیز براساس آنچه امروز کاشتهایم، برداشت خواهیم کرد. چه خوب است که جز نیکی نکاریم تا در روز حساب نیز جز نیکی برداشت نکنیم. مولوی در دفتر پنجم مثنوی معنوی به رابطه بهار و رستاخیز به زیبایی اشاره میکند. با هم این ابیات زیبا و سرشار از معنی را بخوانیم:
رازها را میکند حق آشکار
چون بخواهد رُست، تخم بد مکار
آب و ابر و آتش و این آفتاب
رازها را میبرآرد از تراب
این بهار نو ز بعد برگریز
هست برهان وجود رستخیز
در بهار آن سرّها پیدا شود
هر چه خوردهست این زمین رسوا شود
این ابیات در دل داستانی از مثنوی سروده شده است. یک از جنبههای خاص مثنوی مولوی قرار دادن ابیاتی ناب و آموزنده در دل داستانهای این کتاب میباشد. مولوی به خوبی قیامت و روز حسابرسی را یادآوری میکند. جالب است که مولوی نیز مطابق فرمایش حضرت محمد (ص) بهار را برهانی بر وجود رستاخیز میداند:
این بهار نو ز بعد برگ ریز
هست برهان وجود رستخیر
امیدوارم امسال بهار را صرفا با چشم دل ننگریم و از دیده جان نیز این فصل پرعبرت را نظاره نماییم.
4 thoughts on “بهار و یاد قیامت”
نوروز بمانید که ایّام شمایید!
آغاز شمایید و سرانجام شمایید!
آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
می آورد از چلچله پیغام، شمایید!
آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
آن گنبد گردننده ی آرام شمایید!
خورشید گر از بام فلک عشق فشاند،
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید!
نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید!
عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید!
هم آینه ی مهر و هم آتشکده ی عشق،
هم صاعقه ی خشم ِ بهنگام شمایید!
امروز اگر می چمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین حوصله ی دام شمایید!
گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
در کوچه ی خاموش زمان، گام شمایید
ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید!
سپاس بابت اشتراک گذاری این شعر زیبا
سلام برادر جان،دلم نیومد قبل نوشتن ،این شعر مولانا رو براتون نفرستم،مولانا قابل وصف نیست.
و اما خاطره ،گاهی فکر میکنم شاید باورپذیر براتون نباشه اما به قول برادرم،خدایی باور کنید😂
در مورد حدیثی که نوشتید ،یادم میاد کنکور داشتم و طبق عادت برای هر مطلبی کد قرار میدادم یا با شعر و بیتی اونو در ذهنم ثبت میکردم .در درس معارف،ایه و حدیثی نبود که از دستم در رفته باشه.اما جالبه بهار بود و من داشتم این آیه رو حفظ میکردم ،ساده بود ،گفتم خدایا چی میشه ازین آسونا تو کنکور بیاد،و باور کنید برادر رضا ،این حدیث در کنکور اومد و من سر جلسه روی ماه خدا رو بوسیدم 😍،
بهار و این حیّ شدن این حیات و ممات همیشه برام پر از شگفتی بوده و همچنان مغلوب پروردگارم از این همه قدرت و شگفتی و زیبایی.
ممنون بابت این پست زیبا .زیاده گویی های منو ببخش.
گاهی برخی مفاهیم ساده در لحظات مهمی از زندگی انسان خودنمایی میکنند. لحظهای که به خاطر آن موضوع ساده ستایش میشوی نیز لذتبخش است.
امیدوارم همواره دشواریهای روزگار برایتان به سادگی همین خاطره باشد.