آهنگ عربی عیرتنی بالشیب (با ترجمه) از ناظم الغزالی

  1. رضا محمدیان
  2. موسیقی
  3. آهنگ عربی عیرتنی بالشیب (با ترجمه) از ناظم الغزالی

ناظم الغزالی (1963-1921) خواننده شناخته شده جهان عرب در شهر بغداد پایتخت عراق متولد شد. وضعیت مالی خانواده او چندان مناسب نبود و او در دل سختی‌ها رشد نمود. اما علیرغم این دشواری‌ها ناظم توانست در موسیقی مقامی عراق به عنوان یک خواننده بزرگ نام خود را جاودانه نماید. ترانه عربی عیرتنی بالشیب یکی از آثار ماندگار ناظم الغزالی است که قدرت آواز مسحور کننده او را نشان می‌دهد.

ناظم الغزالی ناظم غزالی

ناظم غزالی دوران کودکی و نوجوانی خود را با محدودیت‌های مالی پشت سر گذاشت. ابتدا می‌خواست بازیگر شود و مدتی نیز در این زمینه آموزش دید؛ اما به علت محدودیت‌های مالی نتوانست به آرزویش دست یابد. در همین دوران استعداد خاص او در خوانندگی توجه اطرافیانش را به خود جلب می‌کرد. پس تلاش نمود تا مقام‌های موسیقی عراقی را فرا بگیرد تا در خوانندگی مهارتش افزایش یابد. الغزالی سال 1942 با انتشار اولین آهنگش به صورت حرفه‌ای، پا به عرصه خوانندگی گذاشت. در سال 1948 ناظم به عنوان خواننده وارد رادیو شد و صدای او در سراسر کشور شنیده شد. آوای دلنشین غزالی سبب پس از مدت کوتاهی در تمامی ممالک عرب زبان گسترش یافت.

در دهه 1950 میلادی ناظم الغزالی در اوج شهرت قرار داشت و در شهرهای مختلف ‌جهان کنسرت برگزار می‌کرد. اغلب آثار درخشان او در همین دوران خلق گردید. ناظم غزالی بزرگ در سال 1963 در حالیکه تنها 42 سال سن داشت به طور ناگهانی در منزل خود تسلیم مرگ شد.

قطعه عیرتنی جز شاهکارهای اجرای زنده ناظم الغزالی است. ترانه زیبای این اثر توسط یوسف المستنجد بالله (مستنجد) یکی از خلفای بزرگ عباسی، حدود 9 قرن پیش سروده شد. آواز بی نظیر ناظم الغزالی و حرکات دست و چهره او موقع خواندن این اثر، آن را به شاهکاری بی‌نظیر تبدیل کرده است. با هم اجرای این اثر ماندگار را تماشا کنید.

نام آهنگ : عیَّرتنی بالشیب (به خاطر موی سپیدم، سرزنشم می‌کند)

خواننده: ناظم الغزالی

شاعر: یوسف مستنجد بالله (از خلفای عباسی)

سال انتشار: 1960 (به صورت حدودی)

album-art

متن کامل آهنگ عیرتنی ناظم الغزالی

عيّرتني بالشيب وهو وقار / ليتها عيَّرت بما هو عار
مرا به خاطر موی سپیدم (پیری) سرزنش کرد (در حالی که) موی سپید نشانه متانت است / کاش به خاطر چیزی که شرم‌اور است، سرزنشم می‌کرد

ان تكن شابت الذوائب مني / فالليالي تزيِّنها الأقمار
اگر زلف‌هایم از کارهای من به سپیدی گراییده / پس (مانند) سب های تاریک است که ماه تابان تزئینش می‌کند

دموعي بيوم فقد الولف ليلى / وردت عيني يمرها النوم ليله
اشک من به خاطر روزی است که یارم لیلا را از دست دادم / خواهان این بودم خواب شبی بر چشمانم عبور کند (اشاره به بی‌خوابی شبانه در فراق یار)

تعيرني عجب بالشيب ليلى / واخير اثنينّا نشيِّب سويه
عجیب است که لیلا به خاطر موی سپیدم سرزنشم می‌کند / (در حالیکه) سرانجام هر دوی ما به طور مشابه مو سپید خواهیم شد (اشاره به پیری برای همه است)

ترانه سرا : یوسف مستنجد بالله

از همان ابتدای آهنگ علاوه بر صدای زیبای ناظم غزالی، حرکات او توجه مخاطب را جلب می‌کند. همان ابتدای خواندن موقع بر زبان آوردن کلمه شیب (موی سپید) به موهای سر خود اشاره می‌کند. چه زیبا بعد از خواندن اولین مصراع به تماشاگران نگاه می‌کند و کلمه عیرتنی را تکرار می‌کند و لبخند می‌زند. با چهره شادابش تشویق تماشاگران را به زیبایی پاسخ می‌دهد. استعداد بازیگری غزالی را می‌توان از تسلط او به صحنه فهمید. لبخندهای غزالی را یک ظاهرسازی تصور نکنید. شوخ‌طبعی یک از ویژگی‌های بزرگ او بود که حتی در دوران تنگدستی نیز از آن دست نکشید.

اما بگذارید کمی هم درباره یوسف مستنجد بالله برایتان بگویم و حتی حال و هوای او را توصیف کنم. مستنجد جز خلفای برجسته دوران افول عباسیان است. از ویژگی‌های مهم او دادگری و سرسختی با مجرمین بود. در 36 سالگی به تخت سلطنت نشست و حدود 46 سال عمر کرد. با این تفاسیر احتمالا مستنجد هیچ‌گاه دوران کهنسالی را تجربه نکرده است. اما شاید زمانی که در دوران میانسالی به آینه نگاه کرده و موی سپیدی بر سرش مشاهده نمود، این شعر را سرود. بی‌شک هیچگاه معشوقه‌ی مستنجد  به خاطر موی سپیدش او را تمسخر و سرزنش نکرده است. اما بعید نیست خودش چندان طاقت روزگار پیری و کهولت را نداشت. شاید به همین دلیل در 46 سالگی تسلیم فرشته مرگ شد.

نکته جالب درباره آهنگ عیرتنی بالشیب این است که نه ناظم غزالی و نه مستنجد، هیچ‌کدام واقعا طعم ناتوانی‌های دوران پیری را نچشیدند. 

اما من کجای این اثر ایستاده‌ام و چرا این ترانه عیرتنی تا این حد بر دلم می‌نشیند؟ پارسال برای اولین بار تار مویی سپید بر رخسارم رویید. این نصیحت را همیشه از من به یاد بسپارید که مشاهده روییدن  نخستین تار موی سپید بر چهره بسی جانسوز است. چند روز پیش دومین تار موی سپید را نیز مشاهده کردم و ناگاه ترانه ناظم غزالی در ذهنم تداعی شد. خوشبختانه هنوز کسی مرا به خاطر این دوتار موی سپید به سخره نگرفته است اما ظاهرا به زودی این دو بزرگوار متحدین بیشتری بر سر و صورت من خواهند یافت. امیدوارم بتوانم روزهای باقی‌مانده دوران جوانی خود را بهتر از قبل سپری کنم. ضمنا موی سپید عار که نیست هیچ، بلکه نشانه وقار است! در ذهن خود صدای غزالی را مرور می‌کنم:

عيّرتني بالشيب وهو وقار…

8 نظرات در مورد “آهنگ عربی عیرتنی بالشیب (با ترجمه) از ناظم الغزالی

  1. خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
    طاقت بار فراق این همه ایامم نیست

    خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
    سر مویی به غلط در همه اندامم نیست

    گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف
    من که در خلوت خاصم خبر از عامم نیست

    به خدا و به سراپای تو کز دوستیت
    خبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیست

    دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی
    به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست

    اولِ بهشتِ اردیبهشتِ ۱۴۰۳

    و تیرِ خلاصِ برادرم بر قلبِ من……
    کاش میشد آخر داستان رو لو داد و گفت این آهنگ ………و

    مبارک باشد روز سعدی بر ایران و اردیبهشت بر برادرم …..

    1. سلام بر شما
      اردیبشتتان مبارک
      سپاس بابت شعر زیبایی که از سعدی به اشتراک گذاشتید.
      کاش می‌توانستم امروزی کاری برای سعدی انجام دهم…
      امیدوارم آخر داستان شیرین باشد!

  2. خواستی که با تمام حوصله
    تارهای روشن و سفید را
    رشته رشته بشمری
    گفتمت که دستهای مهربانی‌ات
    در ابتدای راه
    خسته می‌شوند

    گفتمت که راه دیگری
    انتخاب کن :
    دفتر مرا ورق بزن
    نقطه نقطه
    حرف حرف
    واژه واژه
    سطر سطر
    شعرهای دفتر مرا
    مو به مو حساب کن!

    «قیصر امین‌پور»
    قلبت سپید بماند تا همیشه ی عمر🙏🌺برادرم

    1. چقدر شعر قیصر زیبا بود.
      در توصیف ایام پیری و روییدن موی سپید خانم اعتصامی هم آثار در خور توجهی دارند.
      خط آخر شما می‌تواند شروع شعر را تغییر دهد
      عیرتنی بالقلب و هو سلیم… 🙂

      1. در «خانه ی امنِ رضا» واقعا نوشتاری در باب سعدی بزرگ خالیست .
        مخصوصا اینکه هر دو بزرگوار ،اردیبهشتی هستید .
        حال یکی میلادش،دیگری بزرگداشت😎😉
        پس منتظریم 💪🙏💯

        1. نوشتن از سعدی فراتر از قلم من است.
          تاکنون دوبار در نوشته‌های از او نام برده‌ام.
          امیدوارم در اردیبهشت زیبا فرصتی برای نوشتن از سعدی برایم فراهم باشد.
          سپاس از پیشنهاد شما…

  3. صدای این آقای ناظم غزالی و حرکات صورتش خیلی خیلی زیبا بود.
    من قبلا نمیشناختمش… ممنون که هر بار با یک پست جدید غافلگیرم می کنی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *